اولين ماه تابستون با هيلدا جون
اينجا خونه دوست و يه جورايي همكاره بابا مجيده كه يه دختره خيلي ناز و شيطون به اسم آرتميس دارند اون شب نميدونم چرا خجالتي شده بودي و تا يه چيزي ميشد پيرهنتو اين مدلي ميكردي تو دهنت و يه عالمه خجالت ...... مامان ني ني واستون يه عروسك خيلي خوشگل اورد كه بازي كنين و از اونجايي كه عروسكهاي خودت خيلي فشن نيستند كلي عاشقش شده بودي عاشق نگاهتم كه از دور با كلي تعجب و اشتياق داري مياي نزديك و بعد ازون عاشق نگاه مهربون آرتميسم دوستون دارم فرشته هاي كوچولو توي اين عكس ها تازه از خواب بيدار شدي و همون موقع بابا اومد از سركار و شما كلي ذوقولون شدي &nb...