هیلداهیلدا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره
همدم و هومنهمدم و هومن، تا این لحظه: 8 سال و 18 روز سن داره

هیلدا پرنسس کوچولوی ما

جشن تولد 3 سالگی هیلدای ما

چشن تولد 3 سالگی هیلدارو تو مهد گرفتیم و نشد تو روزش بگیریم چون میخواستیم عمو موسیقی هم باشه و عمو موسیقی دوشنبه میتونست بیاد همه بچهای مهد بودن و چند تا از دوستای بیرون مهدت وخیلی میخواستیم همه رو بگیم ولی مهد اجازه تعداد بیشتری از بیرون رو نداد ولی خیلی خوش گذشت جای همه اونایی که نشد دعوت کنیم بیان خالی بود تایم تولد هم کلا 1 ساعت بیشتر نبود ولی خوش گذشت و هیلدا خیلی دوست داشت دست همه مربیای مهد هم درد نکنه زحمت کشیده بودن برا هیلدا کادو اورده بودن امسال عکسای انلیت اصن خوب نشد ینی کلا سها کارش خیلی بد شده خیلی هم بدقولی کردن و لیتل های گیفت نرسید به تولد و اینجوری شد که ماهم دیگه سها نریم و اتلیه رو عوض کنیم از...
29 دی 1393

زندگی من 3 ساله شد

پرنسس من 3 سالگیت مبارک زندگی من 3سال پیش همچین شبی اخرای ترم 3 دانشگاه بودم و درگیر امتحانات میخواستم تا ساعت 8 شب خونه دوستم باهم درس میخوندیم و وقتی اومدم خونه مامان ابگوشت درست کرده بود برای سمیه هم کاچی فرداش 6 صبح بیدار شدیم و به سمت خونه سمیه اینا و ازونجام به سمت بیمارستان لاله شاید اون موقع هم باورم نمیشد تو خونمون یه بچه کوچیک داشته باشیم ولی حال1 داریم با حرفاش با اداهاش با لوس بازیاش با شیطونیا همه اعضای خانوادرو شادو خندون و خوشحال میکنه انشالا که همیشه همینجور باشه هنوز باورم نمیشه که 3 ساله با مایی وزندگی ما شدی  عاشق هاسی گفتنتم من که دوست نداشتم بهم بگی خاله الان عاشق خاله گفتنتم عا...
27 دی 1393

اولین سینما

بعد دیدن تبلیغات فراوون شهر موشها بالاخره دوشنبه هفته پیش با مامان و بابا برا اولین بار رفتی سینما و کلی دوست داشتی و کلی دختر خوبی بودی هیلدا و موش موش   هیلدا و باران در تولد باران جون   ...
31 شهريور 1393

ما برگشتیم هورااااااااااا

صدات میکنما این جمله ی خیلی بامزه با لحن بانمکت وقتی کسیو صدا میکنی و جواب نمیدیم منو کشته با من بودی ؟ منو صدا زدی ؟ چرا منو نگاه میکنی واین جمله های با مزه وقتی تو اتاقیو یکی تو پذیرایی یکی دیگرو صدا میزنه و شما فکر میکنی همه با شمان اخه من عاشقتم دوست دارم : قربون احساساته خالصانت برم که یهویی بی مقدمه میگی دوست دارم . من که عاشقتم.   از در که میای تو میگی هاسی هست ؟ بعد میدویی میای تو اتاق بغلم. یه وقتایی میای و به هیچکس سلام نمیکنی و همش میگی باباجون کوجاست ؟ و تا باباجونو میبینی میخندی و میگی باباجون سلااااام (کلی پر انرژی) عاشق خاله نازنین مهد کودکت هستی ازین موبایل اسباب بازیا بابا برات خریده بود وای من...
7 تير 1393

13 بدر 93

این سومین بهار و سومین 13 بدریه که با مایی عشقم امسال عید شما تهران بودین چون بابا مجید اصلا مرخصی نداشت ماهم هفته اول تهران بودیم و هفته دومطبق معمول کاشان پیش فامیل ولی خب 13 بدر باهم بودیم و خوش گذشت از پیشرفتای این ماه صحبت کردن خیلی خیلی زیاد و بامزه و بانمکته که هممون عاشقتیم عکسای 13 بدر 93 :         خوووووووش اخلاق من اینجا افتاده زمین داره میخنده       هیلدا و توپ بازی با دوستی که اونجا پیدا کرده بود       این پسر عشق منه امیر علی عززززززززززیزم خوشتیپ دلم برات تنگ شده     ...
21 فروردين 1393

برف برف برف میباره

عجب برفی اومدددددددددده با اینکه میگن بی سابقه بوده حتی تو تهران ولی من هیچ وقت برفی رو که دو روز بعد از تولدت سال 90 اومد و من نزدیک بود به امتحان نرسمو فراموش نمیکنم امروز رفتیم تو حیاط با مامان سمیه و مامانی هم یه ذره برف بازی هم عکاسی به نظرم قشنگترین عکس عسکه تو برفه دوست ندارم وبلاگت فقط عکسات باشه عکسی که خب تو هارد لب تابمم با تاریخ و شرح حال هست دوست دارم غیر از عکس شرح کارات و حرفاتو فعالیتاتم باشه اما اینروزا بیشترین جذابیت شما حرف زدنای بانمکتونه که باید نوشت اما نمیدونم تا میام بنویسم همش از سرم میپره یه چند تاییش یادمه مینویسم البته با نمکهاش چون تقریبا همه چی میگی تازه تازه جملهای دو کلمه ای میگی یکی که از حرفاییت ...
17 بهمن 1392