هیلداهیلدا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره
همدم و هومنهمدم و هومن، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

هیلدا پرنسس کوچولوی ما

جشن تولد 3 سالگی هیلدای ما

چشن تولد 3 سالگی هیلدارو تو مهد گرفتیم و نشد تو روزش بگیریم چون میخواستیم عمو موسیقی هم باشه و عمو موسیقی دوشنبه میتونست بیاد همه بچهای مهد بودن و چند تا از دوستای بیرون مهدت وخیلی میخواستیم همه رو بگیم ولی مهد اجازه تعداد بیشتری از بیرون رو نداد ولی خیلی خوش گذشت جای همه اونایی که نشد دعوت کنیم بیان خالی بود تایم تولد هم کلا 1 ساعت بیشتر نبود ولی خوش گذشت و هیلدا خیلی دوست داشت دست همه مربیای مهد هم درد نکنه زحمت کشیده بودن برا هیلدا کادو اورده بودن امسال عکسای انلیت اصن خوب نشد ینی کلا سها کارش خیلی بد شده خیلی هم بدقولی کردن و لیتل های گیفت نرسید به تولد و اینجوری شد که ماهم دیگه سها نریم و اتلیه رو عوض کنیم از...
29 دی 1393

زندگی من 3 ساله شد

پرنسس من 3 سالگیت مبارک زندگی من 3سال پیش همچین شبی اخرای ترم 3 دانشگاه بودم و درگیر امتحانات میخواستم تا ساعت 8 شب خونه دوستم باهم درس میخوندیم و وقتی اومدم خونه مامان ابگوشت درست کرده بود برای سمیه هم کاچی فرداش 6 صبح بیدار شدیم و به سمت خونه سمیه اینا و ازونجام به سمت بیمارستان لاله شاید اون موقع هم باورم نمیشد تو خونمون یه بچه کوچیک داشته باشیم ولی حال1 داریم با حرفاش با اداهاش با لوس بازیاش با شیطونیا همه اعضای خانوادرو شادو خندون و خوشحال میکنه انشالا که همیشه همینجور باشه هنوز باورم نمیشه که 3 ساله با مایی وزندگی ما شدی  عاشق هاسی گفتنتم من که دوست نداشتم بهم بگی خاله الان عاشق خاله گفتنتم عا...
27 دی 1393

فعالیت های اسفند 92

سلام عشق کوچولوی من ببخشید که دیر به دیر برات مینویسم اخه دیگه بزرگ شدی عشقم این روزا بعدا شرح کاملشو خود مامان سمیه میاد میگه من فقط کارای خودتو برات مینویسم عشق کوچولوی من انقدر تو همه کار مامان سمیه گفته هیلدا دیگه بزرگ شده ما این روزها درگیر بزرگی شما هستیم اساسی وقتی بخوایم دستتو بگیریم دستتو بشوریم بغلت کنیم یا حتی اب بهت بدیم همش میگی بزرگم یعنی خودم راه برم دستمو نگیرین بغلم نکنین خودم دستمو بشورم خودم از اب سرد کن اب بردارم و خلاصه کشتی مارو با بزرگیت فعلا جملهات دو کلمه ایه پنج شنبه  اول اسفند مامانی و بابایی بابا مجید از مکه اومدن و جمعه دعوت داشتیم و رفتیم تالار از اول تا اخر دنبال بچه ها بودی و بازی کردی...
8 اسفند 1392

لبخند زیبای خدا تولدت مبارک

  سالروز بودنت مبارک همه ی زندگی من   ای همیشه جاودانه در لحظه های من غصه معنایی ندارد تا تومیخندی برایم میلادت هزااااااااااااااااااااااااااران بار مبارک پرنسس من   هیلدا تا این لحظه ، 2 سال و 0 روز و 15 ساعت و 57 دقیقه و 27 ثانیه سن دارد   ...
28 دی 1392

22 ماهگی عشقم

عشقم 22 ماهگیت مبارک خیلی عشقی نفسی همه عاشقتیم این روزا خیلی قشنگ حرف میزنی تا بیکار پیدات میکنم ازت فیلم میگیرم و تو کلی حرف میزنی حالا باید همشو اپلود کنم اگه بشه بزار تو وبلاگت دوست دارم هووووووووووووووووووووووارتا (عکس برای پارسال همین موقع که اولین دندونت در اومده بود و ماهگردت با دندونت همزمان شد ) 22 ماهگیت مبارک پرنسس هیلدای من   ...
28 آبان 1392

21 ماهگی

عشقم 21 ماهه شد 21 ماهگیت مبارک نفسسسسسسس کلی تو این ماه تغییرات داشته  مهمترینش اینه که دیگه شیر نمیخوره  همه حرفی میزنه هرچی بگیم میگه  وقتی پی پی میکنه میگه پی پی  قبلا وقتی میرفتیم حموم پوشکتو عوض کنم بهت میگفتم هیلدا بشین جیش کن فقط میگفتی جیییییییش اما  این ماه وقتی بهت گفتم جیش کن نشستی و جیش کردی اوایل کم جیش میکردی حالا دیگه قشنگ جیش میکنی  کلی عشق شدی جیگر شدی نفس شدی عسل شدی شیطون تررررررر شدی بلا شدی مستقل تر شدی به نظرم  الان تازه از دانشگاه اومدم کلی خسته بعدا عکسای این ماهو میزارم  ...
28 مهر 1392

عشقم 20 ماهه شد

    20 ماهگیت مبارک پرنسسم          1 سال و 8 ماهگیت مبارک عشق کوچولوی من   ماه پیش به مناسبت 1 سال و 7 ماهگیت مامان سمیه میخواست برات یه تولد کوچولو بگیره مثل ماهگرد 7 ماهگیت پارسال. مامان سمیه همه کاراشم کرد ولی چون هم تو اثاث کشی بودین هم سمیه خورده مریض بود نشد و همه وسایل موند این ماه . این ماه یه شب زود تر از 1 و سال 8 ماهگیت یعنی اخرین روز 1 سال و 7 ماهگیت برات تولد کوچولو گرفتیم و ما هم برای اولین بار رسمی اومدیم مهمونی خونتون به مناسبت خونه نو   این اولین باری بود که خودت شمعتو فوت کردی عزیزم   عکسای اخرین روز 1 سال و 7 ماهگی در ادامه مطلب : (...
28 شهريور 1392