هیلدا 19 اسفند
هیلدا جونم در 19 اسفند که دقیقا 2 ماه به تولد خاله یاسی مونده:
البته این جوری گفتم چون مناسبت دیگه نبود که اعلام کنم
خب از کارای جدید هیلدا جونم بگم که خیلی کنجکاوانه به اطراف نگاه میکنه علاقه ی زیادی به لوستر داره و همش نگاشون میکنه
کم کم گردنش رو سفت نگه میداره و سعی در گردن گرفتن داره
وقتی روی شونت میذاریش خودشو سیخ نگه میداره تا ببیبنه بیرون چه خبره
وقتی مامانیش یعنی مامان من باهاش حرف میزنه با دقت گوش میده و بادقت نگاهش میکنه و کلی لبخندای قشنگ تحویل مامانیش میده و کلی ما رو خوشحال میکنه عشقممممم
وای راستی تازگیا یاد گرفته بغض میکنه بچم امروز بابابیی (بابای من)اومد لپ هیلدارو گرفت بچم یه بغضی کرد که نگوووووو.قربون بغضت برم نفسم
و خلاصه روز به روز بزرگترو خانم تر میشه ماشالا
اهان راستی در ضمن خاطرات هیلدا خانوم بگم وای الان یه ساعته منو دایی حمید از کنسرت محسن یگانه اومدیم و جاتون خالی کلی خوش گذشت مامان سمیه هم دوست داشت بیاد اخه پارسالم باهم رفته بودیم کنسرت فرزاد فرزین ولی به خاطره هیلدا جونم نمیتونست ایشالا هیلی بزرگ بشه باهم میریم عزیزم
عکسای هیلدا جونم در ادامه مطلب:
ایجا مامانی داره با هیلدا حرف میزنه .اینم عکس العمل های هیلدا به مامانی :
دقت کردن هیلدارو ببینین خدااااااا.فدات بشم مموش من
حالا اخمشو ببین وای وای
خمیازههههههههههههههههههههههه
هیلدا لالا کرده هیسسسسس
من عاشقتممممممممم یه دنیااااااا
راستی اینم عکس کنسرت
بابای