خوردن شست پا
همین الان مامان سمیه بهم زنگ زد .از خونه ی عموی هیلدا و گفت بالاخره هیلدا شست پاشو خورد ..هورااااااااااااااااااااااااا
ماهم مثل این ندید بدیدا کلی ذوق کردیم.
ولی من که خیلی منتظر بودم شست پاتو بخوری .البته قبلا میگرفتی تو دستت ولی نمیخوردی.
عاشقتم بلاچه ی من .شیطون من .عشق من .جیگرمن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی