عکسای 15 ماهگی و 16 ماهگی
بالاخره با کلی دلهره و استرس امتحانای من تموم شد و وقت کردم برم پیش سمیه عکسا رو ازش
بگیریم
این دو ماه اخیر مامان سمیه گوشی خرید و بیشتر عکسا با گوشی بود چون هم حمل دوربین یه
جاهایی سخت بود هم هیلدا میومد سریع که دوربینو بگیره و نمیشد. برای همین منم نمیتونستم
عکسا رو از سمیه بگیرم برای همین این جوری شد دیگه
این عکسا از تقریبا هفته اول اردی بهشت تا همین امروزه
خیلی زیاده ولی دیگه سعی میکنم زود زود بیام برات بنویسم و عکسای عشقم و که هرچی بزرگتر
میشه
بیشتر عاشقششششششش میشم و میذارم
عکسای عشقم در ادامه مطلب :
باقی مانده عکسای شمال "
این عکسا از سری عکسای خاله ای شدن شدید هیلداس
که وقتی میرفتم ظرف بشورم میومد به پاهام میچسبیدی که
بغلت کنم خب منم نمیتونستم مامان زری هم گذاشتت بالا بقل دستم که گریه نکنی
و در ادامه ی خاله ای شدن شما
که توی پست شمال نوشتم وقتی خواب بود از بالای سرم تکون نمیخوری اینم عکساش
حالای سری بازی های هیلدا و علیرضا ( پسر عمویی )
هیلدا روز تولد خاله یاسی
اولین باری که تو هایپر استار ازین ماشینا سوار شدی ( خخخ ماشین )
کلاسای مادر و کودک ( که عکسا خیلی کم و تار بود )
خونه خاله میترا و بازی با عسل عشقم
بازی های پرنسسم در خانه
اولین موهای خرگوشی
قربونت برم که شکل دخترا شدی تازه
اب بازی در حیاط مامان جون
عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشقتم یه عالمه